یکی از راهکارهای جایگزینی مراکز دادهی گرانقیمت در اتوماسیونهای اداری با مقیاس بزرگ بهرهگیری از محاسبات و معماری توزیعشده است. معماری توزیعشده جهت همگامسازی پردازشها به یک زیرساخت انتقال پیام نیاز دارد. بهتر است از ساختارهای آسنکرون و یا غیرهمزمان جهت تبادل پیامهای پردازشی مانند JMS استفاده شود. ActiveMQ یکی از سکوهای متنباز ساختهشده مبتنی بر فناوری JMS و قابل استفاده در زیرساخت فوق است که bindingهای متفاوت زبانی دارد.
دیگر چالش در پایگاهدادهها دیده میشود که منتج به یک کار پژوهشی طولانیمدت و پرهزینه بر مقولهی ذخیرهسازی توزیعشده دادهها و بدون محدودیت در فایلینگ است. میتوان از فناوری PostgreSQL و قالب فایلینگ LVM موجود در لینوکس استفاده کرد تا پایگاهدادههای بیمحدودیت ذخیرهسازی و با قابلیت پردازش پایگاهی توزیعشده راهاندازی گردد.
دیگر چالش در ایجاد زیرساخت گرید است. بهترین روش استفاده از بوردهای آرم متصل به یکدیگر است که آن نیز یک پروژهی مطالعاتی و پژوهشی طولانیمدت و پرهزینه است.
آخرین چالش که کمتر مورد التفات طراحان قرار میگیرد ایجاد یک NTP server دقیق و با برنامهی نظارتی منظم است.
در صورت موفقیت مقدمات فوق حتما اتوماسیون توریعشده نسبت به یک سیستم standalone و نصب شده در مرکزدادهها توجیه اقتصادی بیشتری داشته و مقرون به صرفه است.
زمانبندی و اجرای بهموقع وظایف مهمترین چالش پذیرش قابلیتی مانند خودکارسازی در فرمهایی مانند داشبورد ERP است. پردازشها به صورت متناوب باید مورد نظارت و اجرا و نمایش خروجی قرار بگیرند. برخی از این وظایف فرمال هستند یعنی در یک بازهی زمانی میانمدت و تکراری اجرا میشوند. برخی دیگر بلادرنگ هستند یعنی راس یک زمان خاص باید اجرا شوند.
پردازشهای متناوب با یک وضعیت busy wait به صورت مرتب چک و کنترل میشوند. برای وظایف بلادرنگ بهموجب تاکید بر زمان پاسخ و حداکثر زمان اجرا حتما نزدیک به زمان اجرا بر اساس زمان پاسخ و حداکثر زمان پاسخ بنا بر تخمینهای محیطی یک تایمر ایجاد و راهاندازی میشود تا راس ساعت یا پیش از آن وظایف و پردازشهای مورد نیاز اجرا شوند. بهتر است زمان اجرا و پاسخ اجراها بنا بر یک فرمول ریاضی در یک فیلد جدول و یا طی آخرین ده اجرا بهعنوان سطرهای جدول ذخیره شوند تا زمان اجرا و حداکثر زمان پاسخ با دقت تمام تخمین زده شود.
در سامانههای اتوماسیون اداری مانند ERP یکی از مشکلات عمده داشبورد تخصصی هر زیرسیستم است. برخی با استفاده از OpenBI سعی کردهاند تا با ارتباط مستقیم داشبورد عمومی OpenBI با پایگاهدادهها پاسخگوی مشکل مذکور باشند. چنین راهحلی جامع نبوده و با زیستبوم خودکارسازی و هوشمندسازی گردشکارهای اداری و تولیدی در تضاد است. دیدی گرافیکی و بصری از کارتاپل پرسنل اداری و اعلانهای ضروری و ارسال برخی هشدارها نیز از آن جمله است. برای پیادهسازی چنین زیرساختی نیاز به یک گروه نرمافزاری منفک است تا جریانکار سازمانی (workflow) به همراه گاجتها و ویجتهای خاص و فرآیندهای از پیش طراحی شده گزارشگیری و کدهای پویای اسکریپتی به عنوان پیمانهای جدا لحاظ شده و با الگویی خودکار داشبورد فرد را پر کند.
در فرآیند طراحی UX کنترل کیفی تحلیل توصیفی نقشی حیاتی ایفا میکند. تحلیل آماری در واقع یک مرحله متعلق به تحقیقات کمی برای درک عمیق نیازها است. پس از تجزیه و تحلیل، درک بهتری از نیازهای طراحی خواهید داشت. به طور کلی، دو نوع تجزیه و تحلیل در فرآیند طراحی UX وجود دارد: تحلیل کیفی و کمی. تجزیه و تحلیل دادههای اندازهگیری شده به عنوان تجزیه و تحلیل کمی شناخته میشود. به سوالاتی مانند چهقدر؟ چند تا؟ و غیره پاسخ میدهد. ممکن است این نوع تجزیه و تحلیل دادهها از طریق نظرسنجیهای برخط گردآوری شوند. در یافتههای کیفی، میتوانید دادهها را با استفاده از پاسخها و فعالیتهای کاربر گردآوری نمایید و بر اساس سوالاتی مانند چرا؟ یا چگونه؟ پاسخی را به کاربر نمایش دهید. دادهها صرفاً یک مشاهده برای تحلیل کیفی است.
تحلیل توصیفی یکی از تحلیلهای مهم در فرآیند تحقیق کمی کنترل کیفی است. در این تجزیه و تحلیل، شما باید دادهها را بر اساس اتفاقات رویداد ثبت کنید. اگر در تحقیقات کاربر بر اساس معیارهای از پیش تعیین شده دادهها گردآوری شود کافی است. شما باید به سادگی توصیف کنید که دادهها چیست و چه چیزی را مرتبط با فرآیند طراحی نشان میدهد. در دیدگاه پژوهشی، این نوع تحلیل معیاری برای سنجش دادههای یک رویداد خاص است و به شما کمک میکند تا دادههای بزرگ را به طور معقولی حفظ کنید. دادههای جمعآوریشده مورد استفادهی این تجزیه و تحلیل صرفاً از طریق مشاهده است.
چهار نوع متداول تحلیل توصیفی وجود دارد که به صورت عملی مورد استفاده قرار میگیرد که عبارتند از اندازهگیری فراوانی، اندازهگیری گرایش مرکزی، اندازهگیری تغییرات یا پراکندگی، اندازهگیری موقعیتها.
اندازهگیری فراوانی یا فرکانس:
همانطور که همه میدانید فرکانس به تعداد دفعاتی که یک رویداد رخ میدهد اشاره دارد. مثل یک شمارش است. دادهها تعداد دفعاتی را نشان میدهد که چیزی اتفاق میافتد.
اندازهگیری گرایش مرکزی:
در این نوع، شما یک رویداد معمولی را اندازهگیری میکنید. در این تحلیل میتوانید با توزیعها آشنا شوید و از اصطلاحاتی مانند میانگین و میانه و Mode استفاده میشود که بر توزیع دادهها نظارت دارد.
اندازهگیری تغییرات یا پراکندگی:
در این نوع تحلیل توصیفی میزان توزیع دادهها بر میانگین اندازهگیری میشود. به عبارت رایج، میتوانید شدت انتشار دادهها را در این تحلیل درک کنید. تغییرات شدید دادهها با عباراتی مانند حداکثر، حداقل و Outliners و غیره به کاربر انتقال داده میشود.
اندازهگیری موقعیتها:
در این تجزیه و تحلیل، خواهید آموخت که دادهها در میان نمرات رقابتی در بازار کجا قرار دارند. برای شناسایی موقعیت خود با نمرهی نرمال یا استاندارد مقایسه میشوید.
از نظر طراح UX، هر معیار توصیفی بر اساس محصولات و خدمات تجاری و نیازمندی کاربران تعریف میشود. در اندازهگیری فرکانس، میتوانید تعداد دفعاتی را که کاربران محصول یا خدمات شما را در یک دوره خریداری میکنند اندازهگیری کنید. تجزیه و تحلیل به شما کمک میکند تا شهرت محصول یا خدمات خود را در بازار رقابتی تجزیه و تحلیل کرده تا روشن سازید که آیا محصول شما نسبت به سایر کالاها در فضای تجاری برتری دارد یا خیر. در نهایت با استفاده از تجزیه و تحلیل توصیفی، خواهید آموخت که کسبوکار شما در میان رقبا از چه موقعیتی برخوردار است.
تمام این تحلیلها به شما درک بهتری از نیازهای کاربر میدهد. طراحان UX میتوانند الزامات را از دیدگاه کاربر شناسایی کنند و طراحی کامل صفحهی وب و یا فرم برنامهی کاربردی را برای دستیابی به مخاطبان بهعنوان هدف بدون زحمت ارائه نمایند.
صفحات گستردهای مانند SPSS و Excel ابزار مناسبی جهت انجام تحلیل توصیفی میباشند. در عمل استفادهی تعبیهشده از ابزارهای مورد اشاره در صفحات وب یا برنامههای کاربردی قابل انجام نیست و بهرهگیری از پایگاهدادههای آماری یا Statistical Database پیشنهاد میگردد.
یک سیستم پایگاهدادههای آماری (SDB) یک سامانهی جامع پایگاهی اعم از DBMS و دیگر جداول سیستمی میباشد که کاربران خود را قادر میسازد فقط آمارهای کل مثلاً میانگین و تعداد نمونه را برای زیرمجموعهای از موجودیتهای ارائه شده در پایگاهدادهها بازیابی نمایند.
از آنجایی که یک پایگاهدادهی آماری ممکن است حاوی اطلاعات فردی حساس مانند سوابق حقوق و دستمزد و سلامت باشد، به طور کلی، کاربران فقط مجاز به بازیابی آمار کل برای زیرمجموعهای از نهادهای ارائه شده در پایگاههای داده هستند. عملگرهای متداول پرسوجو در SQL عبارتند از SUM، COUNT، MAX، MIN و AVERAGE، اگرچه معیارهای آماری پیچیدهتری نیز ممکن است توسط برخی از سیستمهای پایگاهداده پشتیبانی شوند.
پایگاههای دادهی آماری نگرانیهای امنیتی منحصر به فردی را ایجاد میکنند که تمرکز تحقیقات بسیاری بوده است. با این حال، چالش کلیدی امنیتی این است که اطمینان حاصل شود که هیچ کاربری نمیتواند اطلاعات خصوصی را با توجه به حریم خصوصی استنتاج کند.
آنچه در دنیای فناوریاطلاعات مشهور و معروف شده است، شهرهایی است که متخصصان مهندسی رایانه، الکترونیک و فناوریاطلاعات را در قلب خود جای داده و مرکز نوآوری و خلاقیت شده است.
بنگلور هند معروف به فلات سیلیکون، در واقع همان سیلیکون ولی از نوع آمریکایی در هند است که با سرمایهگذاری بزرگ مایکروسافت روی مغزهای هندی در این منطقه رشد پیدا کرد و معروف شد. اکنون هاب برنامهنویسی جهان شده است و اگر بسیاری از نوابغ هندی به آمریکا مهاجرت نمیکردند، ممکن بود امروز شماره یک جهان باشد.
هندیها از خاکستر سالهای جنگ و دوران استعمار بریتانیا برخاستهاند و در حال فتح جهان هستند، جهان فناوریاطلاعات. اگر سدههای گذشته نادرشاه به هند یورش برد و غنایم بزرگی همچون الماسهای کوه نور و دریای نور را از آن ها به غنیمت گرفت، پیشرفت تکنولوژیک هند و تربیت هزاران مهندس در زمینهی فناوریاطلاعات حالا الماسی را برای آنها به ارمغان آورده که غنیمتی ارزشمند برای آنهاست. بسیاری از مدیران شرکتهای موفق فناوریاطلاعات هندی هستند.
سیاستگذاری آموزشی در هند به ویژه در حوزهی آموزش فناوریاطلاعات یکی از پایههای اصلی رشد این کشور در این زمینه بوده است. تصویب یک قطعنامه سیاستگذاری علمی توسط پارلمان این کشور در سال 1958 را شاید بتوان پایه آغاز این حرکت دانست البته سیاستهای تمرکز بر آموزش فناوریاطلاعات در هند به خصوص در دههی ۷۰ قرن ۲۰ اوج گرفت. تا پیش از سال ۱۹۸۴، صنعت نرمافزار هند در چارچوب مجموعهی قوانین نسبتاً سختگیرانه و بستهای حرکت میکرد اما پس از انتخاب راجیوگاندی به سمت نخستوزیری، تفکر اقتصادی دولت تغییر محسوسی کرد. تا این که واجپایی در سال ۱۹۹۸ به سمت نخستوزیری هند رسید و اعلام کرد که تبدیل کردن هندوستان به یک ابرقدرت در حوزه فناوریاطلاعات باید یکی از هدفهای اساسی کشور باشد. از آن پس، رشد فناوریاطلاعات در هندوستان به شدت افزایش یافت و سرمایهگذارانی که از برنامهی بلندمدت دولت برای توسعهی صنعتی در این حوزه اطمینان یافته بودند با انگیزهی بیشتری به بسط و گسترش بازرگانی، تولید و خدمات پرداختند و در نتیجه خیلی زود مناطقی از هند و در راس آن شهر بنگلور به کانونهای توسعه فناوریاطلاعات تبدیل شدند. تا جایی که هم اکنون از بنگلور به عنوان سیلیکون ولی هند یاد میشود . فناوریاطلاعات در هند صنعتی است که از دو جزء اصلی تشکیل شده است: خدمات اطلاعات و برونسپاری فرآیندهای تجاری.میزان صادرات نرمافزارهای ساخته شده در هندوستان به بیش از ۹۰ کشور دنیا، بسیار بیشتر از فروش نفت ایران است. درآمد این کشور از صادرات فناوریاطلاعات در سال ۲۰۱۹ نزدیک به ۱۳۶ میلیارد دلار بوده است. هند از اواخر دههی ۱۹۸۰ میلادی یکی از مقاصد کمهزینه برای نرمافزارها و سرویسهای مشتریان برونسپاری شده بوده، یعنی از زمانی که مدل تجاری آربیتراژ (بهره گرفتن از تفاوت قیمت بین دو یا چند بازار برای کسب سود) تبدیل به راهکاری مقرون به صرفه برای شرکتهای چندملیتی شد. از نظر تاریخی، برونسپاری کارها به هند منجر به افزایش ثروت کشور شده و در عین حال نرخ بیکاری را کاهش داده و به شهرنشینی کمک کرده است. گسترش فناوری به شکلگیری بستری پرثمر برای استارتآپها هم منجر شده. هند به جایگاه سوم از نظر زیستبوم استارتآپی در جهان دست یافت و اکنون ۲۶ شرکت استارتآپی دارد که هرکدام بیش از یک میلیارد دلار ارزشگذاری شدهاند. اگر هند بتواند به توسعهی مراکز شهری خود و همین طور ایجاد فرهنگ کارآفرینی سیلیکون ولی ادامه دهد، میتواند در جایگاهی عالی برای تبدیل شدن به یک هاب فناوری باشد. شهر بنگلور در جنوب و گورگان در شمال شهرهایی فناورانه و نشانهای از شهرنشینی سریع در هند هستند. «بنگلور» قبلا در فهرست نمادهای شهری سال ۲۰۱۷ به عنوان پویاترین شهر جهان، براساس شاخصهایی مثل فناوری و ابداعات شناخته شده بود. شهر گورگان از یک برهوت کشاورزی تبدیل به شهری با دریایی از آسمانخراشها شده. شرکتهای چندملیتی مانند گوگل، فیس بوک، اوبر و TripAdvisor و همینطور کسبوکارهای محلی به راحتی جذب این شهر شدهاند. گورگان ضمنا حالا هابی برای سرویسهای مختلف، از نرمافزار و ابزارهای مالی گرفته تا مشاوره شده است. یک تحقیق بر اساس ویژگیهای فرهنگی از سوی دانشگاه نیوهمپشایر، مدیران آمریکایی را با مدیرانی که از کشور هند آمدهاند مقایسه کرده است. بر اساس همین تحقیقات، مشخص شده که به دلیل ویژگی های رهبری که در مدیران هندی وجود دارد، تعداد بیشتری از آن ها توانستهاند راه خود را به بالاترین مقام ها باز کنند. در تحقیق یاد شده آمده است که مدیران هندی آیندهنگرتر هستند و ترکیب جالبی از فروتنی و حرفهایگری را میتوان در شخصیت کلی آنها یافت. مدیران هندی که اکنون در شرکتهای فناورانه حکمرانی میکنند، در بیشتر موارد جزو موسسان نبودهاند بلکه بعدا به شرکت وارد شده و سپس راه خود را به مراحل بالاتر باز کردهاند. هند اکنون با سرعت هرچه بیشتر در حال تربیت و آموزش مهندسان آینده خود است. وبسایت کوارتز در گزارشی می نویسد، والدین و مربیان معتقدند در کشوری مانند هند که سیستم آموزش و پرورش با کمبود نوآوری، زیرساختها و برنامههای درسی قدیمی درگیر است، برنامهنویسی روش خوبی برای معرفی کودکان به تفکر منطقی و حل مسئله محسوب میشود. همچنین داشتن چنین مهارتهایی ،آنها را برای بازار کار آماده میکند؛ چرا که علوم دادهها و رایانه بازار کار را تحت سلطه خود درآوردهاند.