پس از ده سال کار اگر سوابق عالی کارشناسی در تجربهی فنی موجود باشد صاحبان کسبوکار به فرد ماهر پیشنهاد جایگاههای مدیریتی ارائه خواهند داد. پیشنهادی که با احترام تمام و نه به جهت زیبایی چهره و یا سخنرانی دلنشین صورت میگیرد بلکه برای افزایش درآمد سالیانه و سود سهامداران شرکت است. در مدیریتهای عالی سازمانی حتما مدیریت مالی و چشمپوشی از مقولات و مشکلات فنی اصالت دارد اما در مقیاسهای کوچکتر سازمانی نیمنگاهی به تراز مالی شرکت خالی از لطف نیست. یکی از پیشنیازهای اصلی برای مدیریت کلان فناوریاطلاعات با توجه به آیندهی بازارهای مالی و ورشکستگی بازارهای سرمایه مدیریت مالی است مخصوصا گرایشهای مرزدانش مالی مانند رگتک،فینتک و ... الزام کسب مهارت مالی را صد چندان میسازد.
اگر به مقیاسهای کوچک مدیریتی توجه شود و ساحت بومی ایرانی مد نظر باشد دو موضوع روانشناسانهی قابل تامل وجود دارد. انسان بیشتر از دو وجه تعاملی ناخودآگاه ندارد:
- آیکیو (IQ) یا ضریب هوشی که نشاندهندهی سطح تفکر منطقی، استدلال، حل مسئله و یادگیری فرد است.
- ایکیو (EQ) یا هوش هیجانی که نشاندهندهی سطح درک، تنظیم و بهرهبرداری از احساسات خود و دیگران است.
نکات مشروحهی ذیل در رابطه با هوش که یکی از مهمترین و پیچیدهترین پدیدههای روانشناختی است و بسیاری از پژوهشگران و فلاسفه به دنبال تعریف و اندازهگیری آن هستند نباید هیچگاه از خاطر مدیر فناوریاطلاعات فراموش شود:
- با هوشهای فردی خود صادق باش و حداقل دربارهی توانایی و استعدادهای نهفتهی خود و پذیرش مسئولیتهای سازمانی راست بگو.
- به هوشهای سازمانی افراد زیردست خود خیانت نکن و با تواناییها و قابلیتها و مهارتهایی که به مرور ایام در تو ایجاد شده است با هوش اجتماع کاری زیردست چالشی نداشته باش.
- کارآمدی هوشهای فردی مدیران مبتنی بر تراز مالی سالیانهی شرکت قابل سنجش است و نه درگیری همیشگی در محیط کاری که توانائیهای سازمانی را روزبهروز کاهش میدهد.
- فعلیت هوشهای مجموعهی کارشناسی زیردست با کار تیمی و ایدهپردازی (brain storm) و همافزایی (سینرژی) زمانی ایجاد میشود که محیط کار بدون استرس باشد و کارشناسان فناوریاطلاعات محیط کسبوکار را بهعنوان بخشی از خانهی خود پذیرفته باشند.
- تیمکاری خانوادهی تو است.
- پرورش iq با کار در بخش فنی سازمانی حاصل شده است و طی ده سال مداوم کاری به بلوغ نهایی رسیده و بیش از آن تطور ایام به ثمرات مساوی است که از نظر بزرگان دین ضرر و زیان محسوب میشود (الإمامُ الکاظمُ علیه السلام : مَنِ استَوى یَوماهُ فهُو مَغبونٌ ، و مَن کانَ آخِرُ یَومَیهِ شَرَّهُما فهُو مَلعونٌ ، و مَن لم یَعرِفِ الزِّیادَةَ فی نفسِهِ فهُو فی نُقصانٍ ، و مَن کانَ إلى النُّقصانِ فالمَوتُ خَیرٌ لَهُ مِنَ الحیاةِ )
- زودتر از ده سال به جایگاه مدیریتی فناوریاطلاعات رسیدن نیز موجب نارسی تجربهی جناب مدیر میشود.(بسیار سفر باید تا پخته شود خامی/صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی)
- eq با یادگیری فن مذاکره و انعقاد قرارداد و مرعوبسازی فنی رقیب و نوشتن صورتجلسه و هزاران زمینهی دیگر قابل تنظیم است که به مرور طی دوران کارشناس فنی بهویژه پنج سال انتهایی و بخش دوم بازهی زمانی افزایش مهارت و تقویت iq قابل تحصیل است.
- در مدیریت فناوریاطلاعات سامانههایی مانند KMS نباید موجب خنده و مضحکه و استهزا گردد. تا پیش از ورود به منصب مدیریتی ابزار نبود بلکه ساحت اصلی کاری و برنامهنویسی است. طی مدیریت ابزار اصلی شاخصسازی و گزارشگیری جهت تعیین افقها و آرمانهای آتی برنامهی فناورانه است. اگر ابزار مزبور وجود ندارد برای یادآوری که ان الذکری تنفع المومنین با سادهترین قالبهای فناوریاطلاعات برای خود سپهرنوشت تجربه و مهارت کاری بساز.
- آخرین نکته که بسیار حائز اهمیت است و در ایران کمتر به آن پرداخته میشود و نیازمند غور دقیق روانشناسانه و جامعهشناسانه است تا درک شود و به سمع مخاطب هوشیار برسد در یک گزارهی سیاسی نهفته است: "سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ما." جملهی تاریخی مدرس اگر پذیرفته نشود نمیتوان در جامعهی اسلامیزده و حسینیزدهی ایران زندگی کرد چرا که همهی موارد سیاه و سفید قضاوت شده و یا با یزیدی و یا با حسین و انسان خنثی و خاموش دشمن حساب میشود: 1) نباید کل اوقات فراغت به سیاست اختصاص داده شود. 2) برای ارتقای فهم سیاسی بهتر است بر فلسفهی حاصل از خرد پیش از کانت تاکید شود چرا که فلسفهی ایرانی سقراطی و پیشاسقراطی است. 3) eq در زمان دخالت مباحث سیاسی در امور فنی باید کاملا کنترل شود. 4) تنها کسی که میتواند مقابل نزاعهای سیاسی ایستادگی کرده و برنامههای فناورانه را از خطر نابودی نجات دهد مدیر برنامهی فناوریاطلاعات است. 5) آخشیج و پاشنهآشیل عدم کنترل eq بهویژه در موضوعات سیاسی عصبانیت است با بهرهگیری از مشاورهی علمی و دانشگاهی روانشناسانه مهارت مدیریت خشم را بیاموز. 6) بدان و آگاه باش رقیب ناجوانمرد برای دور کردن تو از فضای کاری و دلمشغولی به امور بدون اهمیت از قصد خود را جاهل و نادان و ساده جلوه میدهد. با چنین رقیبی نمیتوان راستگو بود (جز راست نباید گفت، هر راست نشاید گفت)